دیدم چقدر ازم متنفری،

تنفر نه از روی اینکه دیگه نخوای منو ببینی،

تنفر واسه اینکه چرا بهت دروغ گفتم،

منو ببخش؛ منو ببخش اگه بهت دروغ گفتم، یقینا من لیاقت دوست داشتن تو رو ندارم و خودمم بهتر از هرکس دیگه ای میدونم.

با احساس شرمندگی از خواب بیدار شدم؛
تو اینو نمیدونی ولی یقینا اگر روزی بفهمی من دیگه هرگز حتی نمیتونم اسمتو به زبون بیارم.

باید محو بشم از زمینی که قراره یک عمر شرمنده ی تو باشم.

منو ببخش ولی قول میدم دروغم به واقعیت تبدیل شه.

بهت قول میدم.

من نه عاشقانه و نه عاقلانه بلکه عارفانه تو رو دوست دارم.

و دونستن اینکه میدونی قلبامون چقدر به هم نزدیکه برام کافیه.

پسر کوچولویه من؛ دوست دوران بچگیه من،
بهت قول میدم مواظب خودم باشم.
بهت قول میدم خوشبخت میشم.

همونطور که خودت ازم خواستی مهربونه من.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها