زندگی یچیز تقریبا مشابه یه اتم با یه هسته و مدارهای دورشه.

مداری که ما درش زندگی میکنیم سطح زندگی مارو از بیرون و اون چیزی که هست نشون میده.

همه ی ما در اصل در خارجیترین مدار این ترسیم شروع میکنیم و شروع کردن تو هرکدوم از مدارهای داخلی تر بخاطر بدنیا اومدن تو خونواده هاییه که قبلا برای طی کردن این مدارها وقت و انرژی صرف کردن!

بچه ی جدیدی که شروع به زندگی در دنیا میکنه ناخواسته روی همون مداریه که مولدهاش اونو بدنیا آوردن و این چیزی نیس که خواسته خودش بوده باشه ولی اینکه بعد از اون یعنی در ادامه زندگیش این مدار جلو یا عقب بره دست خودشه.

مرکزیت این مدار یعنی مرکزیت اصل زندگی که هرکدوم از ما خواهان قسمتی از اون هستیم و هرکدوم از ما تو هر سطح مداری که باشیم سعی میکنیم خودمون رو به این مرکزیت نزدیکتر کنیم. آدمهای قانع تو مدار زندگی همونایی ان که به مدار خودشون قانع ان و حاضر نیستن هیچ بهایی برای جلو رفتن تو مدارهای جلوتر بپردازن.
گاهی امکان داره اون افراد حتی جایگاه خودشون رو از دست داده و به مدارهای عقب تر رونده شن. چون هر مدار پارامتر مشخصی واسه خودش داره(تو تلاش و وقت و انرژی که براش میذاریم) که اگه کمتر از اون پارامترها عمل کنیم به ناچار و ناخواسته به عقب هل داده میشیم.

مرکزیت این مدار کسایی هستن که تمام افراد روی تمام لایه های مدار میشناسنشون و میتونن کل این مدار رو مدیریت کنن.

در مقابل آدمهای قانع روی یک مدار افراد بلندپرواز وجود دارن. افرادی که با دیدن مدارهای نزدیکتر به مرکز دیگه نمیتونن به مدار خودشون قانع باشن و دوست دارن هرطور که شده خودشون رو به مدارهای جلوتر برسونن.

این کار یه چیز غیرممکن نیست؛ وگرنه مدارهای داخلی اصلا به وجود نمی اومدن یا اصلا وجود نداشتن. رسیدن به این مدارها فقط اصول مرتبط با خودش رو داره که باید راه رو بلد بود.
راه رو که بلد باشی گاهی نه یک مدار، بلکه می تونی چندین مدار به مرکزیت نزدیکتر شی! ولی هر پرشی بهایی داره! از نظر ما آدمهای خوش شانس همونایی ان که بدون بها مدار عوض میکنن و ساکن یه مدار بهتر میشن ولی چیزیکه اینجا صدق میکنه سطح انرژی ای هستش که ما به اطرافمون میفرستیم. مدارهای جلوتر بالطبع انرژی بهتری دارن و به عبارتی دارای انرژی مثبت تری هستن. و در مقابلش مدارهای عقب تر هستن که سطح انرژی پایین تری دارن و به عبارتی دارای انرژی منفی هستن. گاهی این سطح انرژی ماست که مارو به جلو یا عقب هل میده.
این یه قانون فیزیکه که میگه هر عمل یه عکس العملی داره. یعنی هرگز امکان نداره کسی خواهان یه مدار بهتر باشه و با سطح انرژی  در پالس مدار قبل بتونه به جلو حرکت کنه.

سطح انرژی ما یکی از مومات طی کردن این مسیره. انرژی و انگیزه و نگرش ما دقیقا مثل یه سوخت عمل میکنه واسه طی کردن مسافت بین مداری که اگه وسط راه تموم شه ما دوباره برمیگردیم به جایی که بودیم یعنی مدار خودمون.
مدار خودمون یعنی همونیکه توش متولد شدیم چون این ماییم که بعد از بدنیا اومدن تعیین میکنیم دلمون میخواد کدوم یک از این مدارها جایگاه بعدیمون و متعلق به ما باشه.
واسه همینه که میگن کار افراد موفق رو دنبال کنید، ببنید اونا چه کارهایی انجام دادن پس شماهم اون ترفندهارو تو زندگیتون بکار ببندید تا بتونید هم جایگاه با اونا باشین!

ما باید بدونیم هرمداری چه هزینه هایی داره و حاضر باشیم اون هزینه هارو با پشتکار و انرژی بپردازیم. این هزینه ها در نهایت تبدیل میشن به انرژی خوب و داشتن یه زندگی بهتر.

بر اساس قوانین کوانتمی نزدیک شدن به هسته همیشه کار سختیه و دور شدن از اون آسون. وقتی خیلی از هسته دور بشی و وقتی خودت رو روی دورترین مدار ببینی حس افسردگی و مرگ و خودکشی داری.

مرگ یعنی خارج شدن از مدار زندگی!
مرگ طبیعی یعنی چیزیکه مدار برای تو تعیین کرده و در مرگ طبیعی تو در جایگاه خودت از مدار خارج میشی. بعضی از انسانها هنوز بعد مرگشون زندن و هنوز از اونها به عنوان افراد بزرگ یاد میشه چون حتی مرگ تو بستگی به این داره که روی کدوم مدار بمیری.

وقتی افسرده میشی، گوشه گیر میشی، از دنیا دور میشی، حس میکنی هیچ انرژی ای نداری؛ باید بگم فقط انرژی های خودت رو همتراز کردی با افرادی که روی آخرین مدار و بیرونی ترین و دورترین لایه از هسته قرار گرفتن. تأثیر هسته زندگی روی تو خیلی ضعیف شده چون تو خیلی ازش دور شدی. تو باید سعی کنی دوباره این انرژی رو تو وجود خودت بیدار کنی که بتونی یه لایه بری جلوتر تا هسته بتونه حضورتو حس کنه. وقتی حضورتو حس کنه تورو میکشونه سمت خودش.

هسته مادر اصلی همه ی ماست و همه ی مارو دوست داره؛ ولی مارو با پالس انرژی که داریم پیدا میکنه. هرچقدر که بیشتر خواهان بودن و رسیدن بهش باشیم اونم راهو بهتر نشونمون میده چون سطح انرژی ما به بهتر دیده شدنمون کمک میکنه.

این مادر برای هیچکدوم از بچه هاش کم نمیذاره. فقط این ماییم که باید بهش کمک کنیم که بتونه مارو ببینه و دستمون رو بگیره و مارو به خودش نزدیکتر کنه.

"من خدامو پیدا کردم!"


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها